بهار
فصل بهار (بهار: آوردن بهترینها) اولین فصل از فصلهای مناطق معتدل است. در نیمکرهٔ شمالی زمین، این فصل منطبق با سه ماه فروردین، اردیبهشت و خرداد (براساس تقویم خورشیدی جلالی) است. بسیاری از مردم فصل بهار را آغاز زندگی دوبارهٔ طبیعت میدانند. در فصل بهار حیواناتی که دارای خواب زمستانی هستند، و همچنین، درختان از خواب زمستانی بیدار شده و زندگی را دوباره آغاز میکنند. حیوانات نیز در این فصل شروع به تولید مثل میکنند.

بهار واژهای فارسی است، که در فارسی میانه و فارسی نوین به همین شکل بودهاست.
در فرهنگ عمومی برخی از کشورها، مثل ایران و افغانستان، به این فصل بسیار اهمیت میدهند، به طوری که، حتی، سال نو آنها در این فصل و با رسیدن خورشید به نقطهٔ اعتدال بهاری (اول فروردین، معمولا مطابق با ۲۱ مارس) شروع میشود. آنها شروع این سال را با مراسمی به نام نوروز جشن میگیرند که سیزده روز طول میکشد. این اهمیت در ادبیات نیز نمود زیادی دارد و بهار یکی از مهمترین سوژههای هنری و ادبی میباشد.
شکوفه
شکوفه به گل درختان میوهدار گفته میشوند که در فصل بهار و پیش از رشد میوهها پدید میآیند. شکوفهها بیشتر سفید یا صورتی هستند و به وسیله حشرات گردهافشانی میکنند.
گیاه
گیاهان گروه بزرگی از گونههای زندگی هستند و شامل موجودات زندهٔ آشنایی چون درختان، علف، بوته، سبزه، درخت مو، سرخس، خزه و خزه دریایی میشوند.میزان رشد یک گیاه عادی ۷۵-۲۰ میکرو متر در هر ساعت است.
تعریف
تعریف کلمه گیاه ازآنچه که ظاهراً به نظر میرسد بسیار مشکل تراست. اگرچه گیاه شناسان محدوده رده بندی گیاهان را تعریف کردهاند، مرزهای تعیین کننده اعضاء رده بندی گیاهان بسیار اختصاصی تر از تعریفات رایج «گیاه» است. ما گیاه را بعنوان یک موجود زنده یوکاریوت و دارای تعداد زیادی سلول تعریف میکنیم که عموما» فاقد اندامهای حسی یا حرکت ارادی بوده و در صورت رشد کامل دارای ریشه، ساقه و برگ میباشند. اما از نظر گیاهشناسی فقط گیاه آوندی دارای ریشه، ساقه وبرگ است. اما اگر منصفانه نگاه کنیم گیاهانی که ما هر روز با آنها مواجه هستیم، گیاهان آوندی میباشند.
تعریف دیگر گیاه که فراگیرتر میباشد، عبارت است از هرچیزی که فتواتوتروف میباشد- یعنی غذای خودش را از مواد خام غیر آلی و نور خورشید تولید کند. برای فردی که بر نقش خاصی که گیاهان در یک اکوسیستم بازی میکنند متمرکزشود این تعریف غیر منطقی نیست. اما در بین فتواتوتروپها، پروکاریوتهایی (پیش هسته) مخصوصا«باکتریهای فتواتوتروپ و سیانوفیتها وجود دارند. سیانوفیتها را گاهی اوقات (به دلایل خوبی) جلبکهای سبز– آبی مینامند. در اینجا این مشکل بوجود میآید که بیشتر مردم از جمله گیاه شناسان قارچ خوراکی را گیاه مینامند اگرچه قارچ خوراکی اندام باردهی قارچ میباشد (حوزه قارچها)، و اصلا» فتواتوتروپ نبوده، بلکه گندخوار (saprophytic) میباشد. و بیش از چند گونه گیاهان گل دار، قارچها و باکتریها وجود دارند که انگلی هستند.
ما قادر به ارائه پاسخی مطمئن نیستیم. فهرست خصوصیاتی که حوزه رده بندی گیاهان را از سایر حوزههای زیستشناسی جدا میکند حد اقل یک تعریف فنی ارائه میکند اما این تعریف مورد پسند همگان قرار نمیگیرد. بنابراین تعریف اصطلاح گیاه همیشه به معنی بیشتر موجودات زنده طبقه بندی شده در محدوده رده بندی گیاهان میباشد. مثلا«اگر جلبکهای سبز به وضوح گیاهانی جزورده بندی گیاهان هستند، پس بیشترمردم اکثرخزههای دریایی را هم که جزئی از (حوزه آغازیان (هستند، جزو جلبکهای سبز در نظر میگیرند. مشکل عدم وجود دقت یا توافق که در تعریف گیاه وجود دارد یکی از گفتههای مورد تفاهم است که اغلب در مقالات با آن مواجه هستیم از این قبیل:... آوند چوبی یکی از دو بافت انتقال در گیاه است. بطور کلی تصور نمیشود این جمله به معنی تمامی گیاهان، جلبکها با گیاهان گلدار باشد. به احتمال بسیار زیاد باکتریها یا قارچها را به حساب نمیآورد. در واقع معمولا» بهتر است اینگونه تصور شود که این بحث فقط به گیاهان آوندی مربوط میشود (ضرورتا«سرخسها، مخروط زاها، گیاهان گلدار و تعدادی دیگر) مگر اینکه به صورتی متفاوت بیان شود (مثلا»... در گیاهان آوندی و غیر آوندی اینگونهاست
ردههای گیاهان
ممکن است بخواهیم علاوه بر طبقه بندی علمی گیاهان یا روشهای مردم پسند تر براساس این سیستم، به طبقه بندی گیاهان با روشهای متفاوت دیگری بپردازیم که در ذیل به بررسی برخی از آنها میپردازیم: ممکن است گیاهان بر مبنای الگوهای رشد فصلی اشان مرتب شوند. البته گیاهان ساده مثل جلبکها دوران زندگی کوتاهی دارند و اصطلاحهای زیر در مورد آنها بکار نمیرود اما جمعیت جلبکها عموما«فصلی هستند. • سالانه: زندگی و تولید مثل در یک فصل رشد و نمو. • دوسالانه: زندگی در دو فصل رشد و نمو؛ تولید مثل معمولا» در سال دوم • چند ساله: زندگی در سالهای رشد نمو طولانی؛ ادامه به تولید مثل در یک مرحله گیاهان آوندی یا (غیر چوبی) هستند ویا چوبی. گیاه چوبی ممکن است درختانی باشند با یک یا چند تنه و شاخه که روی زمین بوجود میآیند ویا درختچههایی باشند بدون تنه، با شاخههایی که نزدیک سطح زمین قرار دارند. همچنین ممکن است گیاهان بر اساس چگونگی کاربردشان طبقه بندی شوند. گیاهان غذایی از جمله میوهها، سبزیجات، گیاهان دارویی و ادویهها میباشند.
گیاهشناسی
گیاهشناسی یا علوم گیاهی یکی از رشتههای زیستشناسی است که به مطالعه و بررسی زندگی و رشد و نمو گیاهان میپردازد. گیاهشناسی دربرگیرنده شاخههای بسیاری از علوم زیستی است که به بررسی گیاهان، جلبکها و قارچها میپردازند. از زیرشاخههای گیاهشناسی میتوان به ریختشناسی، فیزیولوژی، سیستماتیک و گردهشناسی اشاره نمود.
تاریخچه
اولین اقدامات مربوط به گیاهشناسی که در حدود ۳۰۰ سال قبل از میلاد نوشته شده دو رساله بزرگ توسط تئوفراستوس (فیلسوف یونانی) دیده میشود: درباره تاریخچه گیاهان (Historia Plantarum) و درباره اهداف گیاهان. این دو کتاب روی هم بیشترین تأثیر را در دوران باستان و قرون وسطی در علم گیاهشناسی داشتهاند. Dioscorides نویسنده رومی شواهد مهمی مبنی بر دانش یونانیان و رومیان درباره گیاهان دارویی ارائه میدهد.
رابرت هوک در سال ۱۶۶۵ با استفاده از یک میکروسکوپ ابتدایی، سلول را در چوب پنبه و اندک زمانی بعد در بافت گیاه زنده کشف کرد. او با نگاه به یک برش باریکی از چوب پنبه نوشت : من توانستم تعداد بسیار زیادی منفذ و سوراخ در آن مشاهده کنم که بیشتر شبیه کندوی عسل هستند. این روزنهها یا سلولها عمق زیادی نداشتند اما تعداد بسیار زیادی جعبه کوچک محسوب میشوند. (Leonhart Fuchs) نویسنده آلمانی ، (Conrad Gessner) نویسنده سوئیسی و (Nicholas Culpeper) و (John Gerard) نویسندگان انگلیسی یک کتاب گیاهی منتشر کردند که اطلاعاتی را درباره گیاهان داروئی ارائه میکرد.
تاکسونومی: یا سیستماتیک گیاهی با نامگذاری و تقسیم بندی گیاهان سرو کار دارد.
ریختشناسی گیاهی: شکل و ساختمان و توسعه آنها همراه با روابط قسمتهای گیاهان با یکدیگر را بررسی میکند. و شامل مطالعه کالبدشناسی، سیتولوژی و جنینشناسی گیاهی است.
ریختشناسی گیاهی: اعمال این عیسم و تولید مثل در گیاهان است.
بیماریشناسی گیاهی: با امراض نباتی سروکار دارد.
بومشناسی: علم بررسی روابط موجودات زنده با محیط اطرافشان میباشد.
ژنتیک گیاهی: با مطالعه توارث در گیاهان سروکار دارد.
قارچشناسی: علم مطالعه قارچها میباشد.
جلبکشناسی: علم مطالعه جلبکها
گیاه آبدار
گیاه آبدار گیاه گوشتی یا ساکیولنت، گیاهانی هستند که با ذخیره آب در برگهای گوشتی، ساقه و ریشه، خود را با شرایط زیستی مناطق گرم و خشک تطبیق دادهاند. گیاهان آبدار را نباید با کاکتوس اشتباه گرفت؛ کاکتوسها گیاه آبدار هستند اما همه گیاهان آبدار، کاکتوس نیستند.
برگ
بَرگها زواید جانبی ساقهاند که از مریستم انتهایی نوک ساقه پدید میآیند. برگها اندامهای پهن و سبز رنگی هستند که با نظم و ترتیب ویژهای بر روی ساقه گیاهان قرار دارند و دارای دو بخش اصلی پهنک و دمبرگ اند. پهنک سطح تماس برگ و محیط را زیاد میکند پهنک به علت نازک بودن دو نقش فتوسنتز و تعرق را بخوبی انجام میدهد. برگ هر گیاه معمولاً ویژگیهای ظاهری خود را دارا است. این ویژگی در درجه اول مربوط به خصوصیات ارثی گیاه و در درجه دوم مربوط یه عوامل محیطی مانند نور، رطوبت و دماست.
بخشهای برگ
در نهاندانگان برگ مرکب از یک قسمت صفحه مانند سبزی به نام پهنک است که به وسیله دنباله باریکی به نام دمبرگ به ساقه متصل میشود دم برگ غالباً در پایین خود و در قسمتی که به ساقه متصل میشود گاه پهن شده به صورت غلافی کم و بیش ساقه را در برمی گیرد. غلاف یا نیام گلبرگ در بعضی از برگها گاهی خارج از اندازه رشد کرده، تمامی میانگره ساقه را پوشانده، گاهی ایجاد زایدهای به نام گوشوارک را میکند. به جز پهنک برگ بقیه اجزای آن را ضمایم برگ میگویند. برگها ممکن است دارای همه ضمایم یاد شده باشد یا فقط شامل دم برگ و پهنک باشند، گاهی نیز برگ فاقد دمبرگ و حتی پهنک است.
ساختار بیرونی برگ
یک برگ از دو بخش پهنک و دمبرگ تشکیل شدهاست.
پهنک
بخش فعال برگ بوده و غالباً به علت دارا بودن کلروفیل سبز رنگ است. پهنک ممکن است وجود نداشته و یا بسیار کاهش یافته باشد و مثلاً به صورت پیچک در میآید. پهنک معمولاً به شکل صفحهٔ مسطحی است که رگبرگها از آن میگذرند رگبرگها ادامه دمبرگ بوده و در سطح زیرین مشخص ترند. چگونگی پراکندگی رگبرگها را در سطح برگ رگبندی (گسترش رگبرگها) مینامند.
دمبرگ
میله کوتاهی است که پهنک را در محل گره به ساقه متصل میکند. قسمت عمده دمبرگ را بافتهای چوبی و آبکشی تشکیل میدهند. دمبرگ معمولاً به لبه پایه پهنک متصل است ولی در بعضی از گیاهان مانند لادن و کرچک به سطح زیرین برگ اتصال دارد. اینگونه برگها را سپر میگویند. برگها فاقد دمبرگ را که پهنک آنها مستفیما به ساقه متصل است بیدمبرگ یا چسبنده مینامند. قاعده برگ گاهی به صورت نیام (غلاف) گسترش مییابد و ممکن است دارای ضایعاتی به نام گوشوارک و زبانک باشد.
انواع برگ
برگ گیاهان دولپهای
برگ گیاهان دو لپهای ممکن است ساده یا مرکب باشد برگ ساده فقط از یک قطعه تشکیل شده حال آن که برگ مرکب از چند قطعه کوچک به نام برگچه بوجود آمدهاست. در قاعده برگ گیاهان دو لپهای یک جفت گوشوارک و یک جوانه جانبی قرار دارد. گسترش رگبرگها معمولاً شبکهای است.
برگ گیاهان تک لپهای
برگ گیاهان تک لپهای از دو بخش پهنک و نیام تشکیل شدهاست گسترش رگبرگ قسمت اعظم آنها موازی است. در محل اتصال نیام به پهنک زبانک وجود دارد. در بعضی گونههای غلات در محل اتصال پهنک به نیام یک جفت گوشواره وجود دارد.
برگ بازدانگان
برگ اکثر بازدانگان سوزنی یا پولک مانند است. برای مثال برگ سوزنی در کاج و پولک مانند در سرو وجود دارد. برگهای سوزنی فقط یک رگبرگ دارند و به نوک تیزی ختم میشوند.
برگشاخه
برگشاخه اصطلاحاً به برگهای بزرگ و تقسیمشده گفته میشود و بیشتر برای سرخسها بکار میرفته اما امروزه به برگهای نخل و پایانخلها هم برگشاخه میگویند.
آرایش جوانه برگ (آرایش برگ بر روی ساقه)
آرایش برگهای ساقهای در طول ساقه بر سه نوع است.
برگهای متقابل: آرایش برگها به صورتی است که در هر گره دو برگ روبروی هم قرار گرفتهاند مانند زبان گنجشک. یاس بنفش.
برگهای فراهم: در این آرایش برگی در هر گره بیش از دو برگ وجود دارد مانند #↓
برگهای متناوب: در هر گره شاخه فقط یک برگ دیده میشود مانند گردو.
ساختار درونی برگ
ساختار درونی دمبرگ
تمام سطح دمبرگ از بشرهای پوشیده شده که امتداد بشره ساقهاست. و در درون آن پاراشیمی وجود دارد که رگبرگها از میان آن میگذرند. آوندهای چوب - آبکش با همان وضعی که در ساقه قرار دارند (آوندهای آبکشی در خارج و آوندهای چوبی در داخل) وارد برگ میشوند.
ساختار درونی پهنک
بشره در دو سطح بالایی و پایینی برگ قرار دارد. مزوفیل در بین دو لایه بشره واقع شدهاست.
رگبرگها یا دستههای آوندی مزوفیل از دو نوع پارانشیم نردهای و حفرهای تشکیل شدهاست که فضای بین بشره زبرین زیرین برگ را پر میکند. رگبرگها ادامه رشتههای آوندی دمبرگ اند. آوندهای چوب - آبکش با همان وضعی که در ساقه قرار دارند وارد دمبرگ میشوند. انتهای رگبرگ عموماً به یک تراکئید ختم میشود رگبرگها علاوه بر هدایت مواد، نگاهدارنده بافتهای برگ نیز هستند.
تنوع و اقسام برگ
رشد متفاوت و غیر منظم بخشهای مختلف پهنک، در برگهای گیاهان مختلف سبب اشکال متفاوت آنها میشود. بطور کلی برگها را بر حسب وضع پهنک به دو دسته بزرگ تقسیم میکنند.
برگهایی که پهنک واحدی دارند و به آنها برگهای ساده میگویند. برگهایی که پهنک آنها از برگچههای متعدد تشکیل میشود به برگهای مرکب مرسوماند.
پهنک برگهای ساده ممکن است کامل بوده، یا به حاشیه به علت بریدگیها یا فرورفتگیها اشکال مختلف پیدا کند. انواع برگهای ساده را از روی پهنک و کناره آنها که دارای دندانه یا کنگرهاست و همچنین بر حسب نوع و عمق بریدگی حاشیه که سطحی است و یا کم و بیش به رگبرگ و سطحی میرسد نامگذاری میکنند.
برگهای مرکب از برگچههای متعدد تشکیل میشوند، اگر برگچههای برگ مرکب در طرفین یک رگبرگ مشترک که راشی نام دارد قرار گیرند آن را برگ مرکب شانهای یا پرمانند میگویند. دیگر از اشکال مهم برگ مربوط به وضع و اشکال نوک و کنارههای پایینی آن است که در شناسایی انواع گیاهان اهمیت مخصوص دارند.
عدهای از مولفان برگهای مرکب شانهای را ابتدایی تر از برگهای کامل یا ساده میدانند و به عبارت دیگر تکامل برگ را از حالت مرکب بودن به طرف سادگی و کامل شدن عنوان میکنند. مورفولوژیستها برای اثبات این نظریه دلایل بیشماری از مقایسه برگ یا فروند گیاهان فسیلی یا گیاهان امروزی ذکر میکنند. در طبیعت فعلی نیز برخی از درختان که برگهای مرکب شانهای دارند مانند کرات یا لیلکی که در جنگلهای اطراف دریای خزر فراوان میروید، دارای برگهای مرکبی هستند که بعضی از برگچههای آنها با برگچههای مجاور خود چسبیده و یکی شدهاند.
رنگدانههای برگ: رنگ برگها به خاطر وجود رنگدانه در گیاه است. گیاهانی که رنگ سبز دارند دارای سبزینه یا کلروفیل هستند. برای جداسازی رنگدانههای برگ باید برگ را در حلال مناسبی مانند الکل بریزیم تا رنگدانه در آن حل گردد. برای بهتر شدن تأثیر این کار میتوانیم آنرا ریز کنیم، هم بزنیم و گرما بدهیم. از حمام بخار نیز میتوان برای جداسازی رنگدانه از حلال استفاده کرد.
نقشهای برگ
تعرق: دفع آب به صورت بخار از سطح برگ را تعرق میگویند. تعرق به صورت روزانه، پوستگی و عدسکی صورت میگیرد. ولی به صورت روزانهای بیشتر دیده میشود. اهمیت تعرق به سبب تعرق جریان یافتن آب در گیاهان است.
تعریق: دفع آب به صورت مایع از سطح برگ را تعریق مینامند.
فتوسنتز (نورساخت): فرایندی است که در آن گیاهان سبز در برابر نور خورشید و با استفاده از دیاکسید کربن هوا و همچنین آب، گلوکز میسازند و اکسیژن آزاد میکنند.
تنفس: فرایند آزاد سازی انرژی شیمیایی مواد غذایی را به کمک اکسیژن تنفس میگویند.
برگهای ویژهکار
بعضی از برگها گذشته از غذاسازی و یا بجای آن، کارهای ویژهای انجام میدهند. تیغها و خارها در بعضی از گیاهان برگهای محافظ گیاه هستند و نمیگذارند جانورانگیاه را بخورند. در بعضی از گیاهان، مانند کاکتوس ٬همه برگهای محافظ، خار هستند و عمل نورساخت را ساقه سبز و ضخیم گیاه انجام میدهد. برگهای ذخیرهای نیز ویژگیهایی دارند، بعضی از آنها، مثل پیاز خوراکی، غذاساخته شده را بجای ساقه و ریشه در برگها ذخیره میکند. بسیاری از گیاهان مناطق خشک دارای برگهای ضخیم و گوشتی هستند که آب را در خود ذخیره میکنند. مثلاً" دمبرگ نوعی درخت در ماداگاسکار، مقدار زیادی آب ذخیره میشود. رهگذران تشنه با سوراخ کردن دمبرگ، از آب درون آن استفاده میکنند. پیچکها برگهای باریک و کشیده هستند و به بالا رفتن گیاه کمک میکند. درنخود، برگچه انتهایی برگ مرکب به پیچک تبدیل شدهاست. برگکها دارای نوعی ویژگی هستند. این برگها کوچک و سادهاند و در قسمت زیرین شکوفه بعضی از گیاهان میرویند. در گیاه بنت قنسول برگک رشد میکند، رنگی میشود و بخشی ازگل بشمار میرود. برگهای حشره خوار نیز ویژگیهایی دارند. این برگها میتوانند حشرهها را جذب کنند و بدام بیندازند. این گیاهان بیشتر در منطقههای مرطوب رشد میکند و مواد غذایی خود را از شکار حشرهها بدست میآورد.
زندگی برگ
زندگی برک از درون جوانه آغاز میشود. جوانه بخشی از قسمت رشد یابنده ساقهاست و از قسمت بالایی محل اتصال دمبرگ به ساقه سر میکشد. در گیاهانی مانند علفها، که دارای ساقه نرم هستند برگ تنها یک بار میروید و با فرارسیدن زمستان رویش برگ کاملاً" متوقف و گیاه کاملاً" خشک میشود. اما در گیاهانی که دارای ساقه چوبی هستند، مانند درختان و درختچههای خزان برگ، در هر سال برگهای جدیدی میرویند. در زمستان، برگهای داخل جوانهها فعالیت حیاتی اندکی دارند. در بهار گرما و رطوبت جوانهها را فعال میکند. آنها نخست غذای خود را از برگهای قدیمی و یا از غذای ذخیره شده درگیاه به دست میآورند، سپس طی یک تا چند هفته کاملاً" رشد میکنند و غذای خود را میسازند. برگهای رشد کرده، گذشته از غذای خود، مقداری غذای اضافه نیز میسازند که برای مصرف یا ذخیره در سایر قسمتهای گیاه انباشته میشود.
رنگ برگ در طی رشد از سبز روشن به سبز تیره تغییر میکند. سپس دیوارههای سلولها ضخمیتر میشود و استحکام برگ افزایش مییابد. با نزدیک شدن فصل سرما و فرارسیدن پاییز دگرگونیهایی در برگ درختان و درختچههای خزان کننده به وجود میآید. در محل اتصال دمبرگ به ساقه، لایهای سلولی به نام لایه جداکننده شکل میگیرد. تشکیل لایه جدا کننده مانع انتقال آب و مواد غذایی به برگ میشود. در نتیجه پس از مدتی برگها از لایه جدا کننده آویزان میشوند و به زمین میافتند. رنگ سبز برگها در پاییز تغییر میکند و زرد، قرمز، نارنجی و ارغوانی میشود، زیرا برگها، گذشته از سبزینه (کلروفیل)، رنگدانههای دیگری نیز دارند. وجود این رنگدانهها سبب میشود که آنها پس از متوقف شدن عمل فتوسنتز به رنگهای گوناگون دیده شوند. قارچها و باکتریها برگهای افتاده بر زمین را تجزیه و مصرف میکنند.
شکل ظاهری برگها
شکل ظاهری برگها بسیار متنوع است. آنها به شکلهای دایره ٬بیضی ٬نیزه٬پر٬پنجه٬قلب و بسیاری شکلهای دیگر هستند، اما در مجموع میتوان آنها را به سه گروه تقسیم کرد: برگهای پهن، برگهای باریک و برگهای سوزنی. غیر از این سه گروه بعضی گیاهان مانند سروکوهی برگهای پولک مانند دارند. شگل برگ گیاهان یکی از راههای مهم شناسایی نوع گیاه است. طول بیشتر برگها میان ۵/۲تا ۳۰ سانتی متر است. اما برگ بعضی از گیاهان بسیار بزرگ است. مثلاً" طول بعضی از برگهای نوعی نخل آفریقایی به ۲۰ متر هم میرسد. قطر نوعی از برگهای شناور که در مردابهای آمریکای جنوبی میرویند، به ۸/۱ متر میرسد. همچنین در مرداب انزلی، قطر برگهای دایرهای نیلوفر آبی گاه بیش از ۵۰ سانتیمتر است. برگ بعضی از گیاهان بسیار کوچک است. تعداد برگهای گیاهان گوناگون نیز متفاوت است. گیاهانی مانند گندم و ذرت دارای چند برگ هستند. درختان کهنسال نارون صدها هزار برگ دارند. بعضی از گیاهان تنها یک برگ دارند. برگها یا ساده هستند یا مرکب. برگی که یک پهنک داشته باشد برگ مرکب است. پهنکهای برگ مرکب را برگچه مینامند. برگچههای برگ مرکب بصورت پر یا پنجه روی ساقه قرار میگیرند. در آرایش نوع پر، برگها شبیه شانهای دو طرف رگبرگ اصلی جای میگیرند، مانند برگ درخت گردو و زبان گنجشک. بچههای برگهای مرکب پنجهای از انتهای دمبرگ میرویند، مانند برگ شبدر. در بعضی از گیاهان، برگچهها به برگچههای کوچکتری تقسیم میشوند. این برگها را برگ مرکب دوگانه مینامند مانند برگ هویج و شبت(شوید). لبه و طرح رگبرگهای پهنک برگها گوناگون است. بعضی پهنکها دارای لبه صاف، بعضی دانه دار و بعضی کنگره دار هستند. لبه بیشتر برگهای باریک و سوزنی صاف است. لبه پهنک بیشتر گیاهانی که در منطقه اقلیمی استوایی و نیمه استوایی میرویند نیز صاف است. لبه پهنک درختانی مانند، پرتقال، نارون و گیلاس دانه دار است و روی آنها روزنههایی وجود دارد. بخشی از آب اضافی گیاه از راه این روزنهها خارج میشوند. لبه برگ بعضی از گیاهان، مانند توت سفید و بلوط جنگلی، کنگره دار است.
فایدههای برگ
برگها نقش بسیار مهمی در چرخه غذایی جانوران و انسان دارند. بسیاری جانوران، مانند گاو و گوسفند و بز، از گیاهان تغذیه میکنند. جانوران گوشتخوار نیز با تغذیه از جانوران گیاهخوار به طور غیر مستقیم به گیاهان وابسته هستند.
استفاده از انواع سبزیها بصورت خام و پخته بخشی از نیاز غذایی انسانها را برطرف میکند. انسان از برگ گیاهان استفادههای دیگری نیز میکند. مثلاً" با خشک کردن برگ بوته چای، چای تهیه میکند و از برگهای روغندار انواع روغنها را میسازد. از برگهای آویشن برای خوش طعم ساختن غذا، از برگ درخت اوکالیپتوس و بسیاری از گیاهان دیگر برای تهیه داروها و از برگ توتون در ساختن سیگار استفاده میکند. شکل، رنگ و طرح برگها الهام بخش هنرمندان در نقاشی و عکاسی بودهاست. جمع آوری و خشک کردن برگها نیز از سرگرمیهای سودمند است.
ساقه
ساقه بخشی از گیاه است که معمولاً به صورت عمودی و بیرون از خاک قرار دارد البته ساقههایی نیز وجود دارند که درون یا روی سطح خاک هستند.ساقه به وسیله آوندها مواد غذایی و آب را از ریشه به بخشهای دیگر گیاه میرساند.همچنین ساقه وظایف دیگری همچون نگهداری گیاه، هدایت٬ تولید بافتهای جدید، اندوختن مواد و نورساخت را نیز بر عهده دارد.
جوانه
جوانه برگ یا گل رشد نیافته یک گیاه است و بر دو نوع است:یکی جوانه گل و دیگری جوانه برگ. اگر پوست جوانه را بکنیم میتوانیم گلها و برگهایی را که به طور فشرده در داخل ان به هم پیچیدهاند ببینیم بعضی جوانهها یا غنچهها را میتوان به عنوان غذا خورد مارچوبه کلم دلمهای و کنگر فرنگی از جمله جوانههای خوراکی اند
جوانه زدن
جوانه زدن یا سبز شدن به رشد گیاهان یا قارچها از طریق بذر میگویند. معمولیترین نوع جوانه زدن، جوانه گیاهان گلدار یا بازدانگان است که از طریق بذر آن گیاه رشد میکنند. اما به رشد قارچها از طریق ریسه و هاگها نیز گفته میشود.
میوه
در گیاهشناسی به نهنج وتخمدان رسیده یک گیاه گلدار، میوه میگویند. میوهها خود معمولاً تخم گونه خود را نیز در دل دارند.
هنگامی که در آشپزی بحث از میوه بهعنوان غذا میشود، این واژه معمولاً فقط به میوه گیاهانی گفته میشود که شیرین و گوشتدار هستند مانند آلو، سیب، پرتقال و... درحالیکه گروه بسیار زیادی از سبزیجات معمولی، مغزها و غلات، میوه گیاهان خود محسوب میشوند. میوههایی که معمولاً در آشپزی جزو میوهها به حساب نمیآیند عبارتاند از کدوها(مثل کدو و کدو حلوایی)، ذرت، سیب زمینی و فلفل سبز. اینها از نظر یک گیاه شناس میوه هستند اما عموماً در آشپزی جزو سبزیجات در نظر گرفته میشوند. گاهی نیز میوههای مربوط به آشپزی، از نظر گیاهشناسی جزو میوهها بشمار نمیآیند؛ مانند ریواس که در آن فقط برگ شیرین دمبرگ قابل خوردن است. همچنین بعضی از ادویهها مانند فلفل شیرین و جوز هندی، میوه هستند.
گاهی اوقات اصطلاح «میوه کاذب» در مورد یک میوه مثل انجیر یا یک ساختار گیاهی که شبیه میوهاست، اما از یک گل یا تعدادی گل حاصل نمیشود بکار میرود. بعضی از بازدانگان از قبیل گیاه سرخدار دارای آریلهای گوشتدار شبیه میوه هستند و تعدادی از ارسها، مخروطهای گوشتداری شبیه گیلاس دارند.
در بیشتر میوهها، گردهافشانی بخش مهمی از پرورش میوهاست و عدم دانش کافی در مورد گرده سازها و گرده افشانها میتواند به تولید محصولات ضعیف یا نامرغوب منجر شود. در تعداد کمی از گونهها فرایندی به نام بکرمیوهدهی (parthenocarpy) وجود دارد که درآن احتمال تولید میوه در غیاب گرده سازها / گرده افشانها وجود دارد؛ اینگونه میوهها بدون دانه هستند.
در دورههای بسیار قدیمِ کره زمین گیاهان میوهدار وجود نداشتند. در جریان تکامل گیاهان، برخی از گیاهان برای افزودن به شانس بقای نسل خود به مرور به دور دانههای خود موادی خوشمزه و جذاب برای جانوران ترشح کردند تا از این طریق جانوران را تشویق به خوردن دانهها و دفع آنها در نقاط دیگر بکنند. این امر به گسترش جغرافیایی گیاه و بقای آن کمک زیادی میکند. مواد جذابی که بهدور دانههای مختلف گیاهان ترشح شدند به مرور تشکیل انواع میوههای امروزی را دادند.
رشد و نمو میوه
بعد از باروری تخمک دراثر فرایندی به نام «گرده افشانی»، تخمدان شروع به رشد میکند. گلبرگها میافتند و تخمک درون دانه رشد میکند. سرانجام تخمدان (دربیشتر موارد به همراه سایر قسمتهای گل) ساختاری را حول دانه یا دانهها بوجود میآورد که میوه نامیده میشود. رشد میوه تا زمان بلوغ دانهها ادامه مییابد. در برخی از میوههای چند دانهای، مقدار رشد گوشت میوه متناسب با تعداد تخمکهای بارور شدهاست.
دیواره میوه که از دیواره تخمدان گل بوجود آمده پیرابر نامیده میشود. پیرابر اغلب بصورت دو یا سه لایه مجزا به نامهای برون بر(لایه خارجی)، میان بر (لایه میانی) و درون بر (لایه داخلی) جدایش یافتهاست. در بعضی از میوهها بویژه میوههای یکپارچه که از یک تخمدان همبند حاصل شدهاند، سایر قسمتهای گل (از قبیل آوند گل که شامل گلبرگها، کاسبرگها و پرچمها است) با تخمدان در آمیخته شده و با آن رشد میکنند. اگر بخشهای دیگر گل که به آنها اشاره شد قسمت مهمی در میوه باشند به آن میوه ثانوی میگویند. چون ممکن است سایر قسمتهای گل در ساختار میوه موثر باشند لذا برای فهم چگونگی شکل گیری یک میوه خاص، بررسی ساختار گل آن بسیار مهم است.
سیبها از نظر رشد و نمو و شکل بسیار متنوع هستند وهمین مسئله ایجاد یک نظام طبقه بندی که دربرگیرنده تمامی میوههای شناخته باشد را مشکل میسازد. بعلاوه به نظر میرسد که بسیاری از اصطلاحات در رابطه با دانهها و میوه به درستی بکار نرفتهاست و این واقعیتی است که درک واژگان را مشکل ساخته نموده. دانهها، تخمکهای رسیده هستند؛ میوهها، تخمدانها یا برچههای محتوی دانه هستند.این توضیح را میتوان به این دو تعریف افزود که در واژهشناسی مربوط به علم گیاهشناسی یک مغز نوعی میوهاست و واژه دیگری برای دانه نیست.
سه گروه کلی برای میوهها وجود دارد:
میوههای یکپارچه
میوههای فراهم
میوههای چند بخشی
میوههای یکپارچه
میوههای یکپارچه میتوانند خشک یا گوشتداربوده و حاصل رشد یک تخمدان ساده یا مرکب ولی با یک مادگی باشند. میوههای خشک ممکن است شکوفا(دارای دهانه برای بیرون فرستادن دانهها) ویا ناشکوفا (فاقد دهانه برای خارج کرده دانهها) باشند. انواع میوههای خشک و یکپارچه عبارتاند از (با مثال):
تخم برهه- (آلاله) پوشینه - جوز برزیل گندمه – گندم) شفت لیفدار- نارگیل فولیکول – (شیر گیاه) بنشن – (نخود، لوبیا، بادام زمینی) بنشن تک دانهای میوه مغزدار- گردو و فندق، راش، بلوط رخنده بر- هویج نیام خورجینی گوشک
میوههایی که در آنها بخشی یا تمام پیرابر (دیواره میوه) هنگام بلوغ گوشتداراست را میوههای گوشتدار یکپارچه مینامند. انواع میوههای یکپارچه گوشتدار عبارتاند از (با مثال):
توت - گوجه فرنگی، آوکادو شفت - آلو، گیلاس، هلو، زیتون توت کاذب - میوههای ثانوی موز، زغالاخته سیب گونه – میوههای ثانوی سیب، گلابی موز
میوههای فراهم
میوه فراهم از یک گل با تعداد زیادی مادگی بوجود میآید. نمونه آن تمشک است که میوههای یکپارچه اش را شفتک مینامند چون هر کدام از آنها شبیه یک شفت کوچکی است که به نهنج متصل میباشد. در برخی از میوههای خاردار (از قبیل سیاه سته) نهنج باریک و دراز بوده و بخشی از میوه رسیدهاست و سیاه سته را به میوهای ثانوی – فراهمی تبدیل میکند. توت فرنگی هم میوهای ثانوی – فراهمی محسوب میشود که تنها درآن، دانهها درون تخمهای برهنهای (یک تخمه) قرار دارند. در تمامی این نمونهها، میوه از یک گل مجزا با تعداد زیادی مادگی بوجود میآیند.
در بعضی از گیاهان مانند noni، گلها بصورت منظم سرتاسر ساقه تولید میشوند و امکان اینکه باهم نمونههایی از گل آوری، رویش میوه و رسیدن آن را ببینیم وجود دارد.
keywords : فوت آن دی ال،سایت فوت آن دی ال،مقاله های اینترنتی
فصل بهار (بهار: آوردن بهترینها) اولین فصل از فصلهای مناطق معتدل است. در نیمکرهٔ شمالی زمین، این فصل منطبق با سه ماه فروردین، اردیبهشت و خرداد (براساس تقویم خورشیدی جلالی) است. بسیاری از مردم فصل بهار را آغاز زندگی دوبارهٔ طبیعت میدانند. در فصل بهار حیواناتی که دارای خواب زمستانی هستند، و همچنین، درختان از خواب زمستانی بیدار شده و زندگی را دوباره آغاز میکنند. حیوانات نیز در این فصل شروع به تولید مثل میکنند.

بهار واژهای فارسی است، که در فارسی میانه و فارسی نوین به همین شکل بودهاست.
در فرهنگ عمومی برخی از کشورها، مثل ایران و افغانستان، به این فصل بسیار اهمیت میدهند، به طوری که، حتی، سال نو آنها در این فصل و با رسیدن خورشید به نقطهٔ اعتدال بهاری (اول فروردین، معمولا مطابق با ۲۱ مارس) شروع میشود. آنها شروع این سال را با مراسمی به نام نوروز جشن میگیرند که سیزده روز طول میکشد. این اهمیت در ادبیات نیز نمود زیادی دارد و بهار یکی از مهمترین سوژههای هنری و ادبی میباشد.
شکوفه
شکوفه به گل درختان میوهدار گفته میشوند که در فصل بهار و پیش از رشد میوهها پدید میآیند. شکوفهها بیشتر سفید یا صورتی هستند و به وسیله حشرات گردهافشانی میکنند.
گیاه
گیاهان گروه بزرگی از گونههای زندگی هستند و شامل موجودات زندهٔ آشنایی چون درختان، علف، بوته، سبزه، درخت مو، سرخس، خزه و خزه دریایی میشوند.میزان رشد یک گیاه عادی ۷۵-۲۰ میکرو متر در هر ساعت است.
تعریف
تعریف کلمه گیاه ازآنچه که ظاهراً به نظر میرسد بسیار مشکل تراست. اگرچه گیاه شناسان محدوده رده بندی گیاهان را تعریف کردهاند، مرزهای تعیین کننده اعضاء رده بندی گیاهان بسیار اختصاصی تر از تعریفات رایج «گیاه» است. ما گیاه را بعنوان یک موجود زنده یوکاریوت و دارای تعداد زیادی سلول تعریف میکنیم که عموما» فاقد اندامهای حسی یا حرکت ارادی بوده و در صورت رشد کامل دارای ریشه، ساقه و برگ میباشند. اما از نظر گیاهشناسی فقط گیاه آوندی دارای ریشه، ساقه وبرگ است. اما اگر منصفانه نگاه کنیم گیاهانی که ما هر روز با آنها مواجه هستیم، گیاهان آوندی میباشند.
تعریف دیگر گیاه که فراگیرتر میباشد، عبارت است از هرچیزی که فتواتوتروف میباشد- یعنی غذای خودش را از مواد خام غیر آلی و نور خورشید تولید کند. برای فردی که بر نقش خاصی که گیاهان در یک اکوسیستم بازی میکنند متمرکزشود این تعریف غیر منطقی نیست. اما در بین فتواتوتروپها، پروکاریوتهایی (پیش هسته) مخصوصا«باکتریهای فتواتوتروپ و سیانوفیتها وجود دارند. سیانوفیتها را گاهی اوقات (به دلایل خوبی) جلبکهای سبز– آبی مینامند. در اینجا این مشکل بوجود میآید که بیشتر مردم از جمله گیاه شناسان قارچ خوراکی را گیاه مینامند اگرچه قارچ خوراکی اندام باردهی قارچ میباشد (حوزه قارچها)، و اصلا» فتواتوتروپ نبوده، بلکه گندخوار (saprophytic) میباشد. و بیش از چند گونه گیاهان گل دار، قارچها و باکتریها وجود دارند که انگلی هستند.
ما قادر به ارائه پاسخی مطمئن نیستیم. فهرست خصوصیاتی که حوزه رده بندی گیاهان را از سایر حوزههای زیستشناسی جدا میکند حد اقل یک تعریف فنی ارائه میکند اما این تعریف مورد پسند همگان قرار نمیگیرد. بنابراین تعریف اصطلاح گیاه همیشه به معنی بیشتر موجودات زنده طبقه بندی شده در محدوده رده بندی گیاهان میباشد. مثلا«اگر جلبکهای سبز به وضوح گیاهانی جزورده بندی گیاهان هستند، پس بیشترمردم اکثرخزههای دریایی را هم که جزئی از (حوزه آغازیان (هستند، جزو جلبکهای سبز در نظر میگیرند. مشکل عدم وجود دقت یا توافق که در تعریف گیاه وجود دارد یکی از گفتههای مورد تفاهم است که اغلب در مقالات با آن مواجه هستیم از این قبیل:... آوند چوبی یکی از دو بافت انتقال در گیاه است. بطور کلی تصور نمیشود این جمله به معنی تمامی گیاهان، جلبکها با گیاهان گلدار باشد. به احتمال بسیار زیاد باکتریها یا قارچها را به حساب نمیآورد. در واقع معمولا» بهتر است اینگونه تصور شود که این بحث فقط به گیاهان آوندی مربوط میشود (ضرورتا«سرخسها، مخروط زاها، گیاهان گلدار و تعدادی دیگر) مگر اینکه به صورتی متفاوت بیان شود (مثلا»... در گیاهان آوندی و غیر آوندی اینگونهاست
ردههای گیاهان
ممکن است بخواهیم علاوه بر طبقه بندی علمی گیاهان یا روشهای مردم پسند تر براساس این سیستم، به طبقه بندی گیاهان با روشهای متفاوت دیگری بپردازیم که در ذیل به بررسی برخی از آنها میپردازیم: ممکن است گیاهان بر مبنای الگوهای رشد فصلی اشان مرتب شوند. البته گیاهان ساده مثل جلبکها دوران زندگی کوتاهی دارند و اصطلاحهای زیر در مورد آنها بکار نمیرود اما جمعیت جلبکها عموما«فصلی هستند. • سالانه: زندگی و تولید مثل در یک فصل رشد و نمو. • دوسالانه: زندگی در دو فصل رشد و نمو؛ تولید مثل معمولا» در سال دوم • چند ساله: زندگی در سالهای رشد نمو طولانی؛ ادامه به تولید مثل در یک مرحله گیاهان آوندی یا (غیر چوبی) هستند ویا چوبی. گیاه چوبی ممکن است درختانی باشند با یک یا چند تنه و شاخه که روی زمین بوجود میآیند ویا درختچههایی باشند بدون تنه، با شاخههایی که نزدیک سطح زمین قرار دارند. همچنین ممکن است گیاهان بر اساس چگونگی کاربردشان طبقه بندی شوند. گیاهان غذایی از جمله میوهها، سبزیجات، گیاهان دارویی و ادویهها میباشند.
گیاهشناسی
گیاهشناسی یا علوم گیاهی یکی از رشتههای زیستشناسی است که به مطالعه و بررسی زندگی و رشد و نمو گیاهان میپردازد. گیاهشناسی دربرگیرنده شاخههای بسیاری از علوم زیستی است که به بررسی گیاهان، جلبکها و قارچها میپردازند. از زیرشاخههای گیاهشناسی میتوان به ریختشناسی، فیزیولوژی، سیستماتیک و گردهشناسی اشاره نمود.
تاریخچه
اولین اقدامات مربوط به گیاهشناسی که در حدود ۳۰۰ سال قبل از میلاد نوشته شده دو رساله بزرگ توسط تئوفراستوس (فیلسوف یونانی) دیده میشود: درباره تاریخچه گیاهان (Historia Plantarum) و درباره اهداف گیاهان. این دو کتاب روی هم بیشترین تأثیر را در دوران باستان و قرون وسطی در علم گیاهشناسی داشتهاند. Dioscorides نویسنده رومی شواهد مهمی مبنی بر دانش یونانیان و رومیان درباره گیاهان دارویی ارائه میدهد.
رابرت هوک در سال ۱۶۶۵ با استفاده از یک میکروسکوپ ابتدایی، سلول را در چوب پنبه و اندک زمانی بعد در بافت گیاه زنده کشف کرد. او با نگاه به یک برش باریکی از چوب پنبه نوشت : من توانستم تعداد بسیار زیادی منفذ و سوراخ در آن مشاهده کنم که بیشتر شبیه کندوی عسل هستند. این روزنهها یا سلولها عمق زیادی نداشتند اما تعداد بسیار زیادی جعبه کوچک محسوب میشوند. (Leonhart Fuchs) نویسنده آلمانی ، (Conrad Gessner) نویسنده سوئیسی و (Nicholas Culpeper) و (John Gerard) نویسندگان انگلیسی یک کتاب گیاهی منتشر کردند که اطلاعاتی را درباره گیاهان داروئی ارائه میکرد.
تاکسونومی: یا سیستماتیک گیاهی با نامگذاری و تقسیم بندی گیاهان سرو کار دارد.
ریختشناسی گیاهی: شکل و ساختمان و توسعه آنها همراه با روابط قسمتهای گیاهان با یکدیگر را بررسی میکند. و شامل مطالعه کالبدشناسی، سیتولوژی و جنینشناسی گیاهی است.
ریختشناسی گیاهی: اعمال این عیسم و تولید مثل در گیاهان است.
بیماریشناسی گیاهی: با امراض نباتی سروکار دارد.
بومشناسی: علم بررسی روابط موجودات زنده با محیط اطرافشان میباشد.
ژنتیک گیاهی: با مطالعه توارث در گیاهان سروکار دارد.
قارچشناسی: علم مطالعه قارچها میباشد.
جلبکشناسی: علم مطالعه جلبکها
گیاه آبدار
گیاه آبدار گیاه گوشتی یا ساکیولنت، گیاهانی هستند که با ذخیره آب در برگهای گوشتی، ساقه و ریشه، خود را با شرایط زیستی مناطق گرم و خشک تطبیق دادهاند. گیاهان آبدار را نباید با کاکتوس اشتباه گرفت؛ کاکتوسها گیاه آبدار هستند اما همه گیاهان آبدار، کاکتوس نیستند.
برگ
بَرگها زواید جانبی ساقهاند که از مریستم انتهایی نوک ساقه پدید میآیند. برگها اندامهای پهن و سبز رنگی هستند که با نظم و ترتیب ویژهای بر روی ساقه گیاهان قرار دارند و دارای دو بخش اصلی پهنک و دمبرگ اند. پهنک سطح تماس برگ و محیط را زیاد میکند پهنک به علت نازک بودن دو نقش فتوسنتز و تعرق را بخوبی انجام میدهد. برگ هر گیاه معمولاً ویژگیهای ظاهری خود را دارا است. این ویژگی در درجه اول مربوط به خصوصیات ارثی گیاه و در درجه دوم مربوط یه عوامل محیطی مانند نور، رطوبت و دماست.
بخشهای برگ
در نهاندانگان برگ مرکب از یک قسمت صفحه مانند سبزی به نام پهنک است که به وسیله دنباله باریکی به نام دمبرگ به ساقه متصل میشود دم برگ غالباً در پایین خود و در قسمتی که به ساقه متصل میشود گاه پهن شده به صورت غلافی کم و بیش ساقه را در برمی گیرد. غلاف یا نیام گلبرگ در بعضی از برگها گاهی خارج از اندازه رشد کرده، تمامی میانگره ساقه را پوشانده، گاهی ایجاد زایدهای به نام گوشوارک را میکند. به جز پهنک برگ بقیه اجزای آن را ضمایم برگ میگویند. برگها ممکن است دارای همه ضمایم یاد شده باشد یا فقط شامل دم برگ و پهنک باشند، گاهی نیز برگ فاقد دمبرگ و حتی پهنک است.
ساختار بیرونی برگ
یک برگ از دو بخش پهنک و دمبرگ تشکیل شدهاست.
پهنک
بخش فعال برگ بوده و غالباً به علت دارا بودن کلروفیل سبز رنگ است. پهنک ممکن است وجود نداشته و یا بسیار کاهش یافته باشد و مثلاً به صورت پیچک در میآید. پهنک معمولاً به شکل صفحهٔ مسطحی است که رگبرگها از آن میگذرند رگبرگها ادامه دمبرگ بوده و در سطح زیرین مشخص ترند. چگونگی پراکندگی رگبرگها را در سطح برگ رگبندی (گسترش رگبرگها) مینامند.
دمبرگ
میله کوتاهی است که پهنک را در محل گره به ساقه متصل میکند. قسمت عمده دمبرگ را بافتهای چوبی و آبکشی تشکیل میدهند. دمبرگ معمولاً به لبه پایه پهنک متصل است ولی در بعضی از گیاهان مانند لادن و کرچک به سطح زیرین برگ اتصال دارد. اینگونه برگها را سپر میگویند. برگها فاقد دمبرگ را که پهنک آنها مستفیما به ساقه متصل است بیدمبرگ یا چسبنده مینامند. قاعده برگ گاهی به صورت نیام (غلاف) گسترش مییابد و ممکن است دارای ضایعاتی به نام گوشوارک و زبانک باشد.
انواع برگ
برگ گیاهان دولپهای
برگ گیاهان دو لپهای ممکن است ساده یا مرکب باشد برگ ساده فقط از یک قطعه تشکیل شده حال آن که برگ مرکب از چند قطعه کوچک به نام برگچه بوجود آمدهاست. در قاعده برگ گیاهان دو لپهای یک جفت گوشوارک و یک جوانه جانبی قرار دارد. گسترش رگبرگها معمولاً شبکهای است.
برگ گیاهان تک لپهای
برگ گیاهان تک لپهای از دو بخش پهنک و نیام تشکیل شدهاست گسترش رگبرگ قسمت اعظم آنها موازی است. در محل اتصال نیام به پهنک زبانک وجود دارد. در بعضی گونههای غلات در محل اتصال پهنک به نیام یک جفت گوشواره وجود دارد.
برگ بازدانگان
برگ اکثر بازدانگان سوزنی یا پولک مانند است. برای مثال برگ سوزنی در کاج و پولک مانند در سرو وجود دارد. برگهای سوزنی فقط یک رگبرگ دارند و به نوک تیزی ختم میشوند.
برگشاخه
برگشاخه اصطلاحاً به برگهای بزرگ و تقسیمشده گفته میشود و بیشتر برای سرخسها بکار میرفته اما امروزه به برگهای نخل و پایانخلها هم برگشاخه میگویند.
آرایش جوانه برگ (آرایش برگ بر روی ساقه)
آرایش برگهای ساقهای در طول ساقه بر سه نوع است.
برگهای متقابل: آرایش برگها به صورتی است که در هر گره دو برگ روبروی هم قرار گرفتهاند مانند زبان گنجشک. یاس بنفش.
برگهای فراهم: در این آرایش برگی در هر گره بیش از دو برگ وجود دارد مانند #↓
برگهای متناوب: در هر گره شاخه فقط یک برگ دیده میشود مانند گردو.
ساختار درونی برگ
ساختار درونی دمبرگ
تمام سطح دمبرگ از بشرهای پوشیده شده که امتداد بشره ساقهاست. و در درون آن پاراشیمی وجود دارد که رگبرگها از میان آن میگذرند. آوندهای چوب - آبکش با همان وضعی که در ساقه قرار دارند (آوندهای آبکشی در خارج و آوندهای چوبی در داخل) وارد برگ میشوند.
ساختار درونی پهنک
بشره در دو سطح بالایی و پایینی برگ قرار دارد. مزوفیل در بین دو لایه بشره واقع شدهاست.
رگبرگها یا دستههای آوندی مزوفیل از دو نوع پارانشیم نردهای و حفرهای تشکیل شدهاست که فضای بین بشره زبرین زیرین برگ را پر میکند. رگبرگها ادامه رشتههای آوندی دمبرگ اند. آوندهای چوب - آبکش با همان وضعی که در ساقه قرار دارند وارد دمبرگ میشوند. انتهای رگبرگ عموماً به یک تراکئید ختم میشود رگبرگها علاوه بر هدایت مواد، نگاهدارنده بافتهای برگ نیز هستند.
تنوع و اقسام برگ
رشد متفاوت و غیر منظم بخشهای مختلف پهنک، در برگهای گیاهان مختلف سبب اشکال متفاوت آنها میشود. بطور کلی برگها را بر حسب وضع پهنک به دو دسته بزرگ تقسیم میکنند.
برگهایی که پهنک واحدی دارند و به آنها برگهای ساده میگویند. برگهایی که پهنک آنها از برگچههای متعدد تشکیل میشود به برگهای مرکب مرسوماند.
پهنک برگهای ساده ممکن است کامل بوده، یا به حاشیه به علت بریدگیها یا فرورفتگیها اشکال مختلف پیدا کند. انواع برگهای ساده را از روی پهنک و کناره آنها که دارای دندانه یا کنگرهاست و همچنین بر حسب نوع و عمق بریدگی حاشیه که سطحی است و یا کم و بیش به رگبرگ و سطحی میرسد نامگذاری میکنند.
برگهای مرکب از برگچههای متعدد تشکیل میشوند، اگر برگچههای برگ مرکب در طرفین یک رگبرگ مشترک که راشی نام دارد قرار گیرند آن را برگ مرکب شانهای یا پرمانند میگویند. دیگر از اشکال مهم برگ مربوط به وضع و اشکال نوک و کنارههای پایینی آن است که در شناسایی انواع گیاهان اهمیت مخصوص دارند.
عدهای از مولفان برگهای مرکب شانهای را ابتدایی تر از برگهای کامل یا ساده میدانند و به عبارت دیگر تکامل برگ را از حالت مرکب بودن به طرف سادگی و کامل شدن عنوان میکنند. مورفولوژیستها برای اثبات این نظریه دلایل بیشماری از مقایسه برگ یا فروند گیاهان فسیلی یا گیاهان امروزی ذکر میکنند. در طبیعت فعلی نیز برخی از درختان که برگهای مرکب شانهای دارند مانند کرات یا لیلکی که در جنگلهای اطراف دریای خزر فراوان میروید، دارای برگهای مرکبی هستند که بعضی از برگچههای آنها با برگچههای مجاور خود چسبیده و یکی شدهاند.
رنگدانههای برگ: رنگ برگها به خاطر وجود رنگدانه در گیاه است. گیاهانی که رنگ سبز دارند دارای سبزینه یا کلروفیل هستند. برای جداسازی رنگدانههای برگ باید برگ را در حلال مناسبی مانند الکل بریزیم تا رنگدانه در آن حل گردد. برای بهتر شدن تأثیر این کار میتوانیم آنرا ریز کنیم، هم بزنیم و گرما بدهیم. از حمام بخار نیز میتوان برای جداسازی رنگدانه از حلال استفاده کرد.
نقشهای برگ
تعرق: دفع آب به صورت بخار از سطح برگ را تعرق میگویند. تعرق به صورت روزانه، پوستگی و عدسکی صورت میگیرد. ولی به صورت روزانهای بیشتر دیده میشود. اهمیت تعرق به سبب تعرق جریان یافتن آب در گیاهان است.
تعریق: دفع آب به صورت مایع از سطح برگ را تعریق مینامند.
فتوسنتز (نورساخت): فرایندی است که در آن گیاهان سبز در برابر نور خورشید و با استفاده از دیاکسید کربن هوا و همچنین آب، گلوکز میسازند و اکسیژن آزاد میکنند.
تنفس: فرایند آزاد سازی انرژی شیمیایی مواد غذایی را به کمک اکسیژن تنفس میگویند.
برگهای ویژهکار
بعضی از برگها گذشته از غذاسازی و یا بجای آن، کارهای ویژهای انجام میدهند. تیغها و خارها در بعضی از گیاهان برگهای محافظ گیاه هستند و نمیگذارند جانورانگیاه را بخورند. در بعضی از گیاهان، مانند کاکتوس ٬همه برگهای محافظ، خار هستند و عمل نورساخت را ساقه سبز و ضخیم گیاه انجام میدهد. برگهای ذخیرهای نیز ویژگیهایی دارند، بعضی از آنها، مثل پیاز خوراکی، غذاساخته شده را بجای ساقه و ریشه در برگها ذخیره میکند. بسیاری از گیاهان مناطق خشک دارای برگهای ضخیم و گوشتی هستند که آب را در خود ذخیره میکنند. مثلاً" دمبرگ نوعی درخت در ماداگاسکار، مقدار زیادی آب ذخیره میشود. رهگذران تشنه با سوراخ کردن دمبرگ، از آب درون آن استفاده میکنند. پیچکها برگهای باریک و کشیده هستند و به بالا رفتن گیاه کمک میکند. درنخود، برگچه انتهایی برگ مرکب به پیچک تبدیل شدهاست. برگکها دارای نوعی ویژگی هستند. این برگها کوچک و سادهاند و در قسمت زیرین شکوفه بعضی از گیاهان میرویند. در گیاه بنت قنسول برگک رشد میکند، رنگی میشود و بخشی ازگل بشمار میرود. برگهای حشره خوار نیز ویژگیهایی دارند. این برگها میتوانند حشرهها را جذب کنند و بدام بیندازند. این گیاهان بیشتر در منطقههای مرطوب رشد میکند و مواد غذایی خود را از شکار حشرهها بدست میآورد.
زندگی برگ
زندگی برک از درون جوانه آغاز میشود. جوانه بخشی از قسمت رشد یابنده ساقهاست و از قسمت بالایی محل اتصال دمبرگ به ساقه سر میکشد. در گیاهانی مانند علفها، که دارای ساقه نرم هستند برگ تنها یک بار میروید و با فرارسیدن زمستان رویش برگ کاملاً" متوقف و گیاه کاملاً" خشک میشود. اما در گیاهانی که دارای ساقه چوبی هستند، مانند درختان و درختچههای خزان برگ، در هر سال برگهای جدیدی میرویند. در زمستان، برگهای داخل جوانهها فعالیت حیاتی اندکی دارند. در بهار گرما و رطوبت جوانهها را فعال میکند. آنها نخست غذای خود را از برگهای قدیمی و یا از غذای ذخیره شده درگیاه به دست میآورند، سپس طی یک تا چند هفته کاملاً" رشد میکنند و غذای خود را میسازند. برگهای رشد کرده، گذشته از غذای خود، مقداری غذای اضافه نیز میسازند که برای مصرف یا ذخیره در سایر قسمتهای گیاه انباشته میشود.
رنگ برگ در طی رشد از سبز روشن به سبز تیره تغییر میکند. سپس دیوارههای سلولها ضخمیتر میشود و استحکام برگ افزایش مییابد. با نزدیک شدن فصل سرما و فرارسیدن پاییز دگرگونیهایی در برگ درختان و درختچههای خزان کننده به وجود میآید. در محل اتصال دمبرگ به ساقه، لایهای سلولی به نام لایه جداکننده شکل میگیرد. تشکیل لایه جدا کننده مانع انتقال آب و مواد غذایی به برگ میشود. در نتیجه پس از مدتی برگها از لایه جدا کننده آویزان میشوند و به زمین میافتند. رنگ سبز برگها در پاییز تغییر میکند و زرد، قرمز، نارنجی و ارغوانی میشود، زیرا برگها، گذشته از سبزینه (کلروفیل)، رنگدانههای دیگری نیز دارند. وجود این رنگدانهها سبب میشود که آنها پس از متوقف شدن عمل فتوسنتز به رنگهای گوناگون دیده شوند. قارچها و باکتریها برگهای افتاده بر زمین را تجزیه و مصرف میکنند.
شکل ظاهری برگها
شکل ظاهری برگها بسیار متنوع است. آنها به شکلهای دایره ٬بیضی ٬نیزه٬پر٬پنجه٬قلب و بسیاری شکلهای دیگر هستند، اما در مجموع میتوان آنها را به سه گروه تقسیم کرد: برگهای پهن، برگهای باریک و برگهای سوزنی. غیر از این سه گروه بعضی گیاهان مانند سروکوهی برگهای پولک مانند دارند. شگل برگ گیاهان یکی از راههای مهم شناسایی نوع گیاه است. طول بیشتر برگها میان ۵/۲تا ۳۰ سانتی متر است. اما برگ بعضی از گیاهان بسیار بزرگ است. مثلاً" طول بعضی از برگهای نوعی نخل آفریقایی به ۲۰ متر هم میرسد. قطر نوعی از برگهای شناور که در مردابهای آمریکای جنوبی میرویند، به ۸/۱ متر میرسد. همچنین در مرداب انزلی، قطر برگهای دایرهای نیلوفر آبی گاه بیش از ۵۰ سانتیمتر است. برگ بعضی از گیاهان بسیار کوچک است. تعداد برگهای گیاهان گوناگون نیز متفاوت است. گیاهانی مانند گندم و ذرت دارای چند برگ هستند. درختان کهنسال نارون صدها هزار برگ دارند. بعضی از گیاهان تنها یک برگ دارند. برگها یا ساده هستند یا مرکب. برگی که یک پهنک داشته باشد برگ مرکب است. پهنکهای برگ مرکب را برگچه مینامند. برگچههای برگ مرکب بصورت پر یا پنجه روی ساقه قرار میگیرند. در آرایش نوع پر، برگها شبیه شانهای دو طرف رگبرگ اصلی جای میگیرند، مانند برگ درخت گردو و زبان گنجشک. بچههای برگهای مرکب پنجهای از انتهای دمبرگ میرویند، مانند برگ شبدر. در بعضی از گیاهان، برگچهها به برگچههای کوچکتری تقسیم میشوند. این برگها را برگ مرکب دوگانه مینامند مانند برگ هویج و شبت(شوید). لبه و طرح رگبرگهای پهنک برگها گوناگون است. بعضی پهنکها دارای لبه صاف، بعضی دانه دار و بعضی کنگره دار هستند. لبه بیشتر برگهای باریک و سوزنی صاف است. لبه پهنک بیشتر گیاهانی که در منطقه اقلیمی استوایی و نیمه استوایی میرویند نیز صاف است. لبه پهنک درختانی مانند، پرتقال، نارون و گیلاس دانه دار است و روی آنها روزنههایی وجود دارد. بخشی از آب اضافی گیاه از راه این روزنهها خارج میشوند. لبه برگ بعضی از گیاهان، مانند توت سفید و بلوط جنگلی، کنگره دار است.
فایدههای برگ
برگها نقش بسیار مهمی در چرخه غذایی جانوران و انسان دارند. بسیاری جانوران، مانند گاو و گوسفند و بز، از گیاهان تغذیه میکنند. جانوران گوشتخوار نیز با تغذیه از جانوران گیاهخوار به طور غیر مستقیم به گیاهان وابسته هستند.
استفاده از انواع سبزیها بصورت خام و پخته بخشی از نیاز غذایی انسانها را برطرف میکند. انسان از برگ گیاهان استفادههای دیگری نیز میکند. مثلاً" با خشک کردن برگ بوته چای، چای تهیه میکند و از برگهای روغندار انواع روغنها را میسازد. از برگهای آویشن برای خوش طعم ساختن غذا، از برگ درخت اوکالیپتوس و بسیاری از گیاهان دیگر برای تهیه داروها و از برگ توتون در ساختن سیگار استفاده میکند. شکل، رنگ و طرح برگها الهام بخش هنرمندان در نقاشی و عکاسی بودهاست. جمع آوری و خشک کردن برگها نیز از سرگرمیهای سودمند است.
ساقه
ساقه بخشی از گیاه است که معمولاً به صورت عمودی و بیرون از خاک قرار دارد البته ساقههایی نیز وجود دارند که درون یا روی سطح خاک هستند.ساقه به وسیله آوندها مواد غذایی و آب را از ریشه به بخشهای دیگر گیاه میرساند.همچنین ساقه وظایف دیگری همچون نگهداری گیاه، هدایت٬ تولید بافتهای جدید، اندوختن مواد و نورساخت را نیز بر عهده دارد.
جوانه
جوانه برگ یا گل رشد نیافته یک گیاه است و بر دو نوع است:یکی جوانه گل و دیگری جوانه برگ. اگر پوست جوانه را بکنیم میتوانیم گلها و برگهایی را که به طور فشرده در داخل ان به هم پیچیدهاند ببینیم بعضی جوانهها یا غنچهها را میتوان به عنوان غذا خورد مارچوبه کلم دلمهای و کنگر فرنگی از جمله جوانههای خوراکی اند
جوانه زدن
جوانه زدن یا سبز شدن به رشد گیاهان یا قارچها از طریق بذر میگویند. معمولیترین نوع جوانه زدن، جوانه گیاهان گلدار یا بازدانگان است که از طریق بذر آن گیاه رشد میکنند. اما به رشد قارچها از طریق ریسه و هاگها نیز گفته میشود.
میوه
در گیاهشناسی به نهنج وتخمدان رسیده یک گیاه گلدار، میوه میگویند. میوهها خود معمولاً تخم گونه خود را نیز در دل دارند.
هنگامی که در آشپزی بحث از میوه بهعنوان غذا میشود، این واژه معمولاً فقط به میوه گیاهانی گفته میشود که شیرین و گوشتدار هستند مانند آلو، سیب، پرتقال و... درحالیکه گروه بسیار زیادی از سبزیجات معمولی، مغزها و غلات، میوه گیاهان خود محسوب میشوند. میوههایی که معمولاً در آشپزی جزو میوهها به حساب نمیآیند عبارتاند از کدوها(مثل کدو و کدو حلوایی)، ذرت، سیب زمینی و فلفل سبز. اینها از نظر یک گیاه شناس میوه هستند اما عموماً در آشپزی جزو سبزیجات در نظر گرفته میشوند. گاهی نیز میوههای مربوط به آشپزی، از نظر گیاهشناسی جزو میوهها بشمار نمیآیند؛ مانند ریواس که در آن فقط برگ شیرین دمبرگ قابل خوردن است. همچنین بعضی از ادویهها مانند فلفل شیرین و جوز هندی، میوه هستند.
گاهی اوقات اصطلاح «میوه کاذب» در مورد یک میوه مثل انجیر یا یک ساختار گیاهی که شبیه میوهاست، اما از یک گل یا تعدادی گل حاصل نمیشود بکار میرود. بعضی از بازدانگان از قبیل گیاه سرخدار دارای آریلهای گوشتدار شبیه میوه هستند و تعدادی از ارسها، مخروطهای گوشتداری شبیه گیلاس دارند.
در بیشتر میوهها، گردهافشانی بخش مهمی از پرورش میوهاست و عدم دانش کافی در مورد گرده سازها و گرده افشانها میتواند به تولید محصولات ضعیف یا نامرغوب منجر شود. در تعداد کمی از گونهها فرایندی به نام بکرمیوهدهی (parthenocarpy) وجود دارد که درآن احتمال تولید میوه در غیاب گرده سازها / گرده افشانها وجود دارد؛ اینگونه میوهها بدون دانه هستند.
در دورههای بسیار قدیمِ کره زمین گیاهان میوهدار وجود نداشتند. در جریان تکامل گیاهان، برخی از گیاهان برای افزودن به شانس بقای نسل خود به مرور به دور دانههای خود موادی خوشمزه و جذاب برای جانوران ترشح کردند تا از این طریق جانوران را تشویق به خوردن دانهها و دفع آنها در نقاط دیگر بکنند. این امر به گسترش جغرافیایی گیاه و بقای آن کمک زیادی میکند. مواد جذابی که بهدور دانههای مختلف گیاهان ترشح شدند به مرور تشکیل انواع میوههای امروزی را دادند.
رشد و نمو میوه
بعد از باروری تخمک دراثر فرایندی به نام «گرده افشانی»، تخمدان شروع به رشد میکند. گلبرگها میافتند و تخمک درون دانه رشد میکند. سرانجام تخمدان (دربیشتر موارد به همراه سایر قسمتهای گل) ساختاری را حول دانه یا دانهها بوجود میآورد که میوه نامیده میشود. رشد میوه تا زمان بلوغ دانهها ادامه مییابد. در برخی از میوههای چند دانهای، مقدار رشد گوشت میوه متناسب با تعداد تخمکهای بارور شدهاست.
دیواره میوه که از دیواره تخمدان گل بوجود آمده پیرابر نامیده میشود. پیرابر اغلب بصورت دو یا سه لایه مجزا به نامهای برون بر(لایه خارجی)، میان بر (لایه میانی) و درون بر (لایه داخلی) جدایش یافتهاست. در بعضی از میوهها بویژه میوههای یکپارچه که از یک تخمدان همبند حاصل شدهاند، سایر قسمتهای گل (از قبیل آوند گل که شامل گلبرگها، کاسبرگها و پرچمها است) با تخمدان در آمیخته شده و با آن رشد میکنند. اگر بخشهای دیگر گل که به آنها اشاره شد قسمت مهمی در میوه باشند به آن میوه ثانوی میگویند. چون ممکن است سایر قسمتهای گل در ساختار میوه موثر باشند لذا برای فهم چگونگی شکل گیری یک میوه خاص، بررسی ساختار گل آن بسیار مهم است.
سیبها از نظر رشد و نمو و شکل بسیار متنوع هستند وهمین مسئله ایجاد یک نظام طبقه بندی که دربرگیرنده تمامی میوههای شناخته باشد را مشکل میسازد. بعلاوه به نظر میرسد که بسیاری از اصطلاحات در رابطه با دانهها و میوه به درستی بکار نرفتهاست و این واقعیتی است که درک واژگان را مشکل ساخته نموده. دانهها، تخمکهای رسیده هستند؛ میوهها، تخمدانها یا برچههای محتوی دانه هستند.این توضیح را میتوان به این دو تعریف افزود که در واژهشناسی مربوط به علم گیاهشناسی یک مغز نوعی میوهاست و واژه دیگری برای دانه نیست.
سه گروه کلی برای میوهها وجود دارد:
میوههای یکپارچه
میوههای فراهم
میوههای چند بخشی
میوههای یکپارچه
میوههای یکپارچه میتوانند خشک یا گوشتداربوده و حاصل رشد یک تخمدان ساده یا مرکب ولی با یک مادگی باشند. میوههای خشک ممکن است شکوفا(دارای دهانه برای بیرون فرستادن دانهها) ویا ناشکوفا (فاقد دهانه برای خارج کرده دانهها) باشند. انواع میوههای خشک و یکپارچه عبارتاند از (با مثال):
تخم برهه- (آلاله) پوشینه - جوز برزیل گندمه – گندم) شفت لیفدار- نارگیل فولیکول – (شیر گیاه) بنشن – (نخود، لوبیا، بادام زمینی) بنشن تک دانهای میوه مغزدار- گردو و فندق، راش، بلوط رخنده بر- هویج نیام خورجینی گوشک
میوههایی که در آنها بخشی یا تمام پیرابر (دیواره میوه) هنگام بلوغ گوشتداراست را میوههای گوشتدار یکپارچه مینامند. انواع میوههای یکپارچه گوشتدار عبارتاند از (با مثال):
توت - گوجه فرنگی، آوکادو شفت - آلو، گیلاس، هلو، زیتون توت کاذب - میوههای ثانوی موز، زغالاخته سیب گونه – میوههای ثانوی سیب، گلابی موز
میوههای فراهم
میوه فراهم از یک گل با تعداد زیادی مادگی بوجود میآید. نمونه آن تمشک است که میوههای یکپارچه اش را شفتک مینامند چون هر کدام از آنها شبیه یک شفت کوچکی است که به نهنج متصل میباشد. در برخی از میوههای خاردار (از قبیل سیاه سته) نهنج باریک و دراز بوده و بخشی از میوه رسیدهاست و سیاه سته را به میوهای ثانوی – فراهمی تبدیل میکند. توت فرنگی هم میوهای ثانوی – فراهمی محسوب میشود که تنها درآن، دانهها درون تخمهای برهنهای (یک تخمه) قرار دارند. در تمامی این نمونهها، میوه از یک گل مجزا با تعداد زیادی مادگی بوجود میآیند.
در بعضی از گیاهان مانند noni، گلها بصورت منظم سرتاسر ساقه تولید میشوند و امکان اینکه باهم نمونههایی از گل آوری، رویش میوه و رسیدن آن را ببینیم وجود دارد.
keywords : فوت آن دی ال،سایت فوت آن دی ال،مقاله های اینترنتی